عبدالکریم سروش که دو لفظ
متناقض روشنفکر و دیندار را به عنوان لقب بر دوش می کشد همانطور که انتظار میرفت
هراسان از به خطر افتادن بیضه ی اسلام جدیدالتاسیس رحمانی، دست به قلم برده تا
شاید تابو و بت های شکسته شده جهل و خرافه اسلامی را اندکی با باند تقیه
ترمیم کنند، ابتدا با همان خدعه ی مشهور اسلامی ژست مدارا با منتقدین را بر
میدارد، واینطور وانمود میکند که آهنگ "نقی" و امثالهم فقط فحش نامه
هایی هستند که برای تفنن نگاشته میشوند و طنازان نقاد دین عاری از هرگونه منطق و
سواد میباشند که صرفا از سر لجبازی با عوام دیندار به فعالیت میپردازند.
جناب سروش حتما پیگیر فعالیت های منتقدان دین بوده اید و خیل اینان که روز
به روز بر تعداد آنها افزوده میشود را دیده اید ،اینجا دو فرض برای شما متصور
میشویم یا از شعور و بینش پایینی برخوردارید که زبان طنز را نمیدانید و شوخی با
امامان و فرضا نسبت دادن مفاهیم جنسی به ایشان را به مانند اسلاف خود مشمول ساب
النبی میدانید یا اینکه به خوبی مفهوم طنز و نقد طنزگونه را میدانید و با حربه
مضحک "توهین به عقاید" میخواهید این حرکت شجاعانه را محکوم کنید که این
احتمال دوم را بسیار محتمل تر میدانم.
در جایی به کسانی که دوست
داشتید اکنون با کت و شلوار خود در منصب انان باشید انتقاد کرده و خطاب به فقها
گفته بودید اعمال جمهوری اسلامی دل انسانیت و "اسلامیت" را بدرد آورده!
در اینکه اعمال جمهوری اسلامی نه از امروز که از زمانی که شما نیز چنگی بر زخم های
مبارزین راه آزادی وطن داشتید دلِ انسانیت را به درد آورده است شکی نیست،اما
کجای حرکات جمهوری اسلامی دل اسلام را دردناک کرده است جناب سروش؟آیا قتل و کشتار
رسمی غریب برای پیشوایان شماست؟ آیا سر به عدم سپردن منتقدین در اسلام ناب محمدی
(و نه اسلام جدیدالتاسیس شریعتی و شرکا) رسم نبوده است؟آیا در مدینه فاضله محمد
دروغ و مکر و ریا نبوده؟
خیر جناب سروش،اتفاقا جمهوری اسلامی، اسلام را در جهت عکس آن تا حدودی اِعمال میکند، که اگر اسلام مورد نظر محمد و علی و الخ اجرا میشد آمار قتل و رجم و صلب و جلد سر به آسمان میکشید و بدون حضور غایب مفقودالاثرتان دریای خون به راه می افتاد. پس رسم سوفسطائیان را کنار بگذارید جناب سروش یا دباخ.
مشکل شما با حکم ارتدادها نیست که اگر بود زمان "انقلاب بی فرهنگی" که بیش از اینها شاهد اینگونه فتاوی بودیم ابراز میشد،مشکل شما شکسته شدن بت هایی است که سالیان سال عوام الناس فکر میکردند با برشمردن رذائل انها تبدیل به سنگ و با بردن اسمشان جز با سلام صلوات خسرالدنیا و الاخره خواهند شد...
پس
جناب شما و تمامی منادیان اسلام رحمانی به گوش باشید شک نکنید روزی اکثریت
مطلق جامعه خواهیم شد، گوشت گاو را خواهیم خورد حتی اگر برای عده ای گاو مقدس
باشد، ،بت ها را خواهیم شکست حتی اگر بت پرستان را غضب ناک کندو احکام بول و غائط
خیز اسلام را به طنز خواهیم کشید حتی اگر برای شمایان گران باشد.خیر جناب سروش،اتفاقا جمهوری اسلامی، اسلام را در جهت عکس آن تا حدودی اِعمال میکند، که اگر اسلام مورد نظر محمد و علی و الخ اجرا میشد آمار قتل و رجم و صلب و جلد سر به آسمان میکشید و بدون حضور غایب مفقودالاثرتان دریای خون به راه می افتاد. پس رسم سوفسطائیان را کنار بگذارید جناب سروش یا دباخ.
مشکل شما با حکم ارتدادها نیست که اگر بود زمان "انقلاب بی فرهنگی" که بیش از اینها شاهد اینگونه فتاوی بودیم ابراز میشد،مشکل شما شکسته شدن بت هایی است که سالیان سال عوام الناس فکر میکردند با برشمردن رذائل انها تبدیل به سنگ و با بردن اسمشان جز با سلام صلوات خسرالدنیا و الاخره خواهند شد...
نوشته ی فوق یک متن انتقادی نیست چرا که:
پاسخحذف1-نوشته فوق بیش از آنکه گویای نقدی باشد،سعی دارد که سروش را هم کاسه و هم پالگی مستبدان و تنگ نظران دینی نشان دهد یک بار او را سبب اینکه زمانی در انقلاب فرهنگی نقشی داشته اصلا فاقد این صلاحیت می شناسدکه حرف از تکثر و مدارا بزند،بار دیگر قدم فراتر نهاده و از اساس وجود او را تناقضی به اسم روشنفکر دینی می داند که حرف هایش خدعه هایی در هم بافته به منظور توجیه و تامین حکومت ملایان و خرافه و خشونت پروری آنان است.
2-بند بند نوشته حاوی واژه هایی با بار تمسخر و توهین است(کلماتی چون بیضه اسلام،احتمال داشتن شعور کم از ناحیه سروش،یاد کردن از ایشان با عنوان دباخ)
3-نویسنده بیشتر در صدد توصیف شخصی سروش بر آمده است تا تحلیل کلام و نوشته وی که فکر کنم مصادیق آن در عبارات بالا روشن است.بجز در قسمتی که کلام سروش را به این صورت تحلیل می کند که یا از سرنفهمیدن طنز است یااز سر فهمیدن و فرافکنی؛من رد دیگری از تحلیل و اثبات در نوشته فوق نمی بینم.خط و نشان کشیدن های نویسنده در بند پایانی هم به شدت قالب کلی نوشته را از صورت نقد فاصله می دهد.
4-در آخر پبشنهاد می کنم که دوستان پس از خواندن مطلب فوق نوشته دکتر سروش را در
http://www.drsoroush.com/Persian/By_DrSoroush/P-NWS-13910316-KeDelBedasteKamanAbrooyistKaferKish.html
بخوانند.نوشتار مودبانه سروش نه تحلیل اثر شاهین نجفی است و نه دفاع از اسلام.به زعم من این نوشتار سخنی کلی با خداناباوران و غیرمذهبیان از یک سو و مومنین به خدا و مذهبیان از سویی دیگر است.
امیدوارم آنگونه نباشد که سروش گفت که گروهی باشند که می گویند:"اگر از چنبر استبداد بجهند، آزادی به دست آمده را صرف تمسخر و تخفیف آموزگاران دین و آموزههای آنان خواهند کرد"
نوشته شخصی عقد های و بی تربیت و بی سواد از این بهتر نمیشود.سروش هر که هست تو احمقی و بی سواد .
پاسخحذف