۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه

بیانیه جمعی «جامعه وبلاگنویسان سبز» در خصوص اعتصاب 18 تن از زندانیان سیاسی



جامعه وبلاگنویسان سبز: در این روزها که حاکمیت بنای خود را بر ادامه سرکوب و نشنیدن صدای دلسوزان کشور گذاشته است، شاهد اعتصاب غذای 12 تن از زندانیان سیاسی در زندان اوین و پیوستن 6 تن دیگر از زندانیان سیاسی رجایی شهر به ایشان هستیم و شاهد آنیم که هرچه می گذرد، حاکمیت نه تنها در راستای پاکسازی پرونده ی گناه آلود خویش گام بر نمی دارد، بلکه سعی دارد تا رکوردی تازه از ننگ و سیاهی را در تاریخ پرفراز و نشیب چند هزار ساله ی کشورمان بر جای گذارد.
همه ی آنانی که زندان های مخوف حکومت جمهوری اسلامی را تجربه کرده اند، به خوبی می دانند که در زندانهای جمهوری اسلامی به خودی خود شرایط برای زندانیان سیاسی سخت و طاقت فرساست و حاکمیت از فراهم آوردن شرایط حداقلی و اولیه مورد نیاز نیز سر باز می زند. شرایط برای زندانیان سیاسی آنچنان است که حتی در صورت مراقبت کامل زندانی از جسم و جان خویش، امکان به خطر افتادن سلامت فرد زندانی بسیار محتمل است چه برسد به آنکه دست به اعتصاب غذا نیز بزند.
همانطور که در مرگ دردناک هدی صابر و هاله سحابی شاهد بودیم، این حکومت ثابت کرده که برای حفظ قدرت حاضر است تا تمامی اصول اخلاقی را زیر پا بگذارد و ابایی از پرپر کردن گلها و سرمایه های کشور ندارد. حکومتی که رهبر آن شعار جذب حداکثری و دفع حداقلی سر می داد، در عمل به حکومتی با کارکرد فساد حداکثری و درک حداقلی از شرایط کنونی کشور تبدیل شده است. گویا حکومت بنا را بر آن گذاشته تا با از بین بردن سرمایه های سازنده ی این کشور و به روی کار آوردن غلامان حلقه به گوش و مجیز گوی، درهای بسته شده برای اصلاح حاکمیت را قفل هایی فولادین زند و اصلاح ناپذیر بودن خود را بیش از پیش به اثبات برساند.
حاکمیت باید بداند که هیچگاه و در هیچ کشوری تداوم جو خفقان و سرکوب امکان پذیر نبوده است و حکومت جمهوری اسلامی نیز در این امر مستثنی نیست. حاکمان بدانند که مسئولیت جان و سلامت این 18 تن از زندانیان سیاسی، مستقیما بر عهده ی حاکمیت و شخص رهبر جمهوری اسلامی است و گوشزد می گردد که تسلیم نشدن در مقابل خواست های مردم و این زندانیان سیاسی، رفته رفته پتانسیل اعتراضات مردمی را افزایش خواهد داد و در صورت فراهم نبودن شرایطی سالم و آزاد برای بیان این اعتراضات به صورت مدنی، در هنگام شکست و یا بازشدن ناگهانی فضای خفقان و سرکوب، شاهد واکنشی غیر قابل کنترل از معترضین خواهیم بود که قدرت کنترل آن در توان هیچ حکومت استبدادی و هیچ نیروی بازدارنده ای نخواهد بود.
ما بخشی از وبلاگنویسان سیاسی کشور همگی خواستار پیگیری مطالبات زندانیان سیاسی و عقیدتی توسط فعالان جنبش آزادیخواهی کشور و از طریق همه مراجع ملی و بین الملی هستیم و از مردم کشورمان تقاضا داریم که با فعالیت هرچه بیشتر خود، هزینه ی ادامه ی روند موجود را برای حاکمان سنگین نمایند و اجازه ی از دست رفتن تدریجی سرمایه های کشور را به حاکمان ندهند.
در پایان خطاب به زندانیان سیاسی اعلام می داریم که ما نیز همچون دیگر مردم کشورمان صدای شما را شنیدیم و اکنون بر ماست که پیام مقاومت شما را منعکس کنیم. شما با ایستادگی خود نشان دادید ذره ای از مطالبات حقه مردم عقب نشینی نکرده و برافراشته نگاه داشتن پرچم مبارزات توسط آزادی خواهان در این سوی میله های زندان را خواستار شدید. همراهان دربند، بدانید که ما به سرمایه های گرانبهایی چون شما در ساختن ایران فردا سخت نیازمندیم. از شما دریادلان خواستاریم تا به اعتصاب غذای خود پایان داده و منتظر واکنش متقابل آزادیخواهان در حمایت از خواستهای مشروعتان در مناسبت های پیش رو باشید.
جامعه وبلاگنویسان سبز- 3 تیر 

۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

نامه ی طوفانی حسین زمان خطاب به علما و روحانیون:؛دیگر باورتان ندارم؛

روی صحبتم با جمع کثیری از شماست که خود را از علمای دین میدانید و به تعبیر خودتان لباس پیامبر به تن دارید .دیگر باورتان ندارم. شک دارم . به صحت حرف هایتان و به کردارتان شک دارم . امروز می فهمم که چه دکانی باز کرده بودید و در تمامی این سالها چگونه با صداقت و سادگی من و امثال من بازی کرده اید .هر روز که گذشت بیشتر شناختمتان . هر روز که گذشت بیشتر از شما فاصله گرفتم . یک عمر پای منبرتان نشستم و برایم از جوانمردی و ایمان و صداقت و راستگویی گفتید ...وای بر من که چقدر ساده بودم و خوش باور . امروز که از بالای منبر ها به پشت میز ریاست و حکمرانی آمده اید ، امروز که جنس عبا و عمامه تان نیز از بهترین پارچه ها و مرکبتان از ماشین های آخرین مدل اروپایی است ، امروز که خود را و مردم را فراموش کرده اید و بنده قدرت شده اید چهره واقعی تان را دیگر من خوش باور ساده لوح نیزبخوبی میبینم ....این همه ظلم وستم بر مردم وارد شده است . این همه انسان بی گناه به حبس رفته اند و خانواده هایشان در حسرت یک ملاقات میسوزند و می سازند . شکنجه و قتل در زندان حد اقل در ماجرای کهریزک برای شما نیز به اثبات رسیده . جنازه مسلمان را حرمت نگاه نمیدارند و به دختری مؤمنه در زیر تابوت پدر پرخاش میکنند و ستم روا میدارند تا به مرگش ختم میشود . این همه دروغ و تهمت از مسئولین  از مسئولین نظام را میشنوید و شاهد هستید چگونه با آبروی اسلام بازی میکنند  . این همه را میبینید و میشنوید و دم نمیزنید ولی آنگاه که یک نفر از هم لباسی هایتان را مورد ضرب و جرح قرار میدهند که البته این کار بسیار نکوهیده و ناپسند و غیر انسانی است ، فریادتان از مساجد و حوزه های علمیه بلند میشود که اسلام در خطر است ؟ چرا خون برخی از نظر شما رنگین تر از دیگران است ؟ ندا مظلوم نبود ؟ سهراب مظلوم نبود؟ چگونه میخواهید باور کنم عدالتتان را ؟ من شما را عادل نمیدانم .  من به اسلام شما کافرم ، به خدای شما ایمان ندارم من رو به قبله شما نماز نمیخوانم و گرد کعبه شما طواف نمیکنم . 

۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه

22خرداد سیخی چند ،خشتک خاتمی رو بچسبین!

از تمام دوستان خواهشمندم توجه کنید جدیدن تعدادی مزدور سایبری پیدا شدن که با طرح مسائل انحرافی از جمله تجمعات خرداد ماه و علی الخصوص تظاهرات 22 خرداد سعی دارن جنبش سبز رو از رسالت اصلی که همانا فحش خواهر و مادر دادن به خاتمی و اصلاح طلبان هست منحرف کنن.البته اکثر عزیزان به این مسئله واقف هستن و در جریان هستن که چسباندن خاتمی به حاکمیت از اوجب واجبات هست اما به عده ای اندک فریب خورده میگوییم که رسالت شریف شاشیدن به خاتمی همیشه در سرلوحه ی اقدامات ما قرار دارد و فرضا که تجمعی هم خدای نکرده در خردادماه شکل بگیرد  شعار اصلی با توجه به اینکه موسوی و کروبی فعلا در حصر هستند و متاسفانه دستومون کوتاهه که خشتکشون رو در بیاریم    مرگ بر خاتمی خواهد بود(همانگونه که در سایت وزین خودنویس صبح تا شب نگاشته میشود) .پس مزدوران سایبری و ساندیس خوران بدانند که شعار متعالی و رهایی بخش ما "ریدم به قبر پدرت خاتمی" خواهد بود و دسیسه ی شما برای قالب کردن شعارهای فرعی از جمله "مرگ بر اصل ولایت فقیه" بی نتیجه خواهد بود.

۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

اعلام حمایت جامعه ی وبلاگ نویسان سبز از حرکات اعتراضی خرداد ماه


جامعه وبلاگنویسان سبز:
من آن موجم که آرامش ندارم
به آسانی سر سازش ندارم
اگرخاموش بنشینم روا نیست
دل از دریا بریدن کار ما نیست
موجی که از خرداد 88 با ایستادگی بزرگمردانی چون میرحسین موسوی و مهدی کروبی و حمایت جانانه تر مردم ایران، برای برانداختن استبداد و خودکامگی در ایران آغاز شد، اینک پس از فراگیر شدن در میان تعداد قابل توجهی از کشورهای استبداد زده ی منطقه، در حال بازگشت به مبدا است و متولیان خود را فرا می خواند تا مجدداً پایه های حکومت خودکامه را به لرزه درآورند.
باتوجه به شرایط کشور، جامعه وبلاگنویسان سبز، از حاکمان ناشنوای ایران می خواهد که هرچه سریعتر پنبه ها را از گوش بیرون کشیده و صدای خیل عظیم و آماده ی مردم ایران را که برای خشکاندن ریشه های ظلم و استبداد، ذوب کردن میله های زندان و در هم کوبیدن فرهنگ ارباب و رعیتی، هماهنگ می شوند را بشنوند.
حاکمان به گوش باشند که با توجه به اتخاذ سیاست های غلط در قبال ایرانیان معترض به وضع حاکم در کشور و بگیر و ببند های غیر قانونی، سرکوب معترضان مسالمت جو و پایمال کردن حقوق اولیه ی آنها، زندانی کردن رهبران جنبش سبز و در یک کلام بستن آخرین درهای امید به اصلاح حکومت خودکامه کنونی، هیچ تضمینی برای کنترل اعتراضات آتی معترضان وجود ندارد و چه بسا که درصورت پایفشاری بر این سیاست های غلط و عدم اصلاح هرچه سریعتر شرایط موجود، به سرنوشت مبارک ها و بن علی ها دچار گردند.
ما به حاکمان هشدار می دهیم که هرچه سریعتر و قبل از بازگشت موج سهمگین اعتراضات منطقه ای به ایران، بمنظور برون رفت از شرایط زیانبار کنونی، زندانیان سیاسی را بدون هیچگونه قید و شرطی آزاد کرده، دستور لغو حبس خانگی رهبران جنبش سبز را صادر نموده و به خواسته های صاحبان اصلی کشور، که همانا مردم میباشند، تن دهند.
بدینوسیله، جامعه وبلاگنویسان سبز، با اعلام حمایت خود از انجام حرکات اعتراضی و اعلام مشارکت فعال اعضا در اعتراضات خرداد ماه، از تمامی نامداران ملی، نهاد ها و سازمان های مستقل، فعالین و قشرهای سیاسی، مذهبی، علمی، هنری، ورزشی و دیگر مردم کشورمان می خواهد که از اعلام حمایت خود و حضور گسترده و فعال در این اعتراضات دریغ نکرده و با رشادت های خود و همدلی و اتحاد با یکدیگر، گامی اساسی در راستای درمان بیماری مزمن استبداد بردارند.
جامعه وبلاگنویسان سبز- خرداد 1390

۱۳۹۰ خرداد ۱۳, جمعه

با این شرایط روی آزادی را نخواهیم دید!

اصلاح طلبها زیر آب سلطنت طلب رو میزنه مبادا در حکومت آینده نقش دی ایفا کنه.سلطنت طلب دنبال اینه که ببینه کجا یه صحبت اصلاح طلب چن تا کلمش عامه پسند نیست  تا خوراک داد و هوار 6 ماهش جور بشه.چپها که کلا میخوان سر به تن هیشکی نباشه همه باید بمیرن تا حکومت کارگرها برقرار بشه.مجاهدین هم که اصلا آدم نیستن.میرحسین موسوی تا بیرون بود که هر روز به جای مبارزه برای آزادی ما تو سر و کله ی هم میزدیم که بزنیم پس گردنش  ببریمش محاکمه  که چرا پدر سوخته نخست وزیر بوده(البته حالا چون زندانه فعلا آدم خوبیه).اصلاح طلب به رضا پهلوی میگه تو گه خوردی که پدرت محمد رضا شاه بوده و غلط میکنی که شاهزاده ای...و هر کدام مسرور و سرمست میشیم که طرف مقابل کله پا بشه.

مشکل ملت ایران بی غیرتی نیست مردم ایران مردم آزاده ای هستن و شاید اندازه ما هیچ ملتی برای آزادی شکنجه و کشته نداده.مشکل ما  خودخواهی ماست و تا وقتی که حاظر نباشیم دیگران رو به رسمیت بشناسیم و با توجه به اختلافات موجود که طبیعت تفکرات سیاسی هست در جبهه ای متحد در کنار هم بایستیم مطمئن باشید که مردم برای کشمکشهای سیاسی و دعواهای حزبی جان خودشون رو به خطر نمی اندازن.